محل تبلیغات شما



معلمان سازندگان یک ملّت اند،وای بر ملّتی که با سازندگان خود بیگانه است. جامعه ای که به معلّمش بها نمی دهدارزشی در بین جوامع ندارد. اگر معلّم و مدرسه هزینه بردار است بایددانست که جهل خانمانسوز و ریشه بر انداز است.
کلمات هم آوا در فارسی این کلمات هم از نظر آوایی و هم نوشتاری، یکی هستند اما در معنی، مختلف هستند. شیر: شیر خوردنی شیر: حیوان ریش: زخم ریش: موی صورت سیر: نوعی پیازچه سیر: کسی که گرسنه نیست زهر: گل و شکوفه زهر: سَم بادیه: کاسه مسی بادیه: بیابان خیر: خوبی خیر: نه
نکات مهم زبانی فارسی هفتم در زبانِ فارسی جمله دارایِ دو قسمتِ اصلی است : 1ـ نهاد 2 ـ گُزاره 1 ـ نهاد :کلمه یا گروهی از کلمه هاست که درباره ی آن خبر می دهیم ؛ یعنیصاحب خبر» است. نهاد اجباری ( شناسه ) : ضمیری است که به انتهای فعل می چسبد تا صیغه ی آن را مشخص کند. در زبان فارسی به نهادی که در ابتدای جمله می آید، نهاد اختیاری» و به نهادی که به انتهای فعل می چسبد، نهاد اجباری(شناسه)» می گویند. مثال : من به مدرسه رفتم.
آرایه های ادبی فارسی متوسطه اول تشخیص : جان بخشی به اشیا ء ، انسان نمایی پدیده ها هر گاه شاعر یا نویسنده به موجودی بی جان یا گیاه عمل انسانی نسبت دهد، آرایه ی تشخیص به کار برده است. مثال: ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست. تکّه یخ ها به گریه افتادند. شبنم از روی گل برخاست ، گفت: میخواهم آفتاب شوم سجع: در لغت به معنی آواز کبوتر است اما در اصطلاح ادبی به کلمه هایی گفته میشود که در پایان جمله ها می آید و از نظر آهنگ و حروف آخر یکسان هستند و همانند قافیه در شعر

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها